بزرگنمایی:
اعتماد یکی از موضوعات مهم در رفتار و روابط انسانی است که احساس اعتماد کارکنان به مدیر و سازمان، زندگی سازمانی، رفتار سازمانی و روابط بین کارکنان و سازمان را تحت تاثیر قرار می دهد. از مشکلات سازمان ها می توان به کمبود اعتماد بین کارکنان و مدیران اشاره کرد. در سازمان ها به ویژه سازمان های دولتی، شکاف شایان توجهی بین کارکنان و مدیریت و خواسته های این دو وجود دارد. در نتیجه این شکاف، تصمیم ها با مشکلات اجرایی روبه رو می شوند، زیرا کارکنان در اجرای تصمیم ها سرسختی نشان می دهند و در مقابل مدیران نیز به کارکنان اعتماد نمی کنند و آن ها را در جریان تصمیم گیری مشارکت نمی دهند و اینها همه باعث ایجاد فضای بی اعتمادی و پدید آمدن رفتارهایی مانند: شایعه پراکنی، تضاد، سیاسی کاری و کم کاری در سازمان خواهد بود که انرژی بالایی از سازمان ها گرفته و هزینه ها را افزایش می دهد.
اعتماد به عنوان واژه بسیار مهمی تاکنون مورد مطالعه بسیاری قرار گرفته است. به این دلیل موجب بسیاری از تلاش ها و رفتارهای مشارکتی می شود و در بسیاری از روابط بین فردی نقش بسیار مهم و کلیدی را ایفاء می کند. اعتماد سازمانی به طور کلی عبارت است از تمایل یک گروه یا طرف رابطه به آسیب پذیر بودن در برابر گروه دیگر بر پایه انتظار یا باوری که گروه دیگر مطمئن، قابل اطمینان، متوجه و نگران، و قابل اعتماد است. اعتماد را از لحاظ این که به چه چیزی یا به چه کسی اطلاق می شود به سه دسته تقسیم می کنند: الف) اعتماد بین فردی (گروهی): این نوع اعتماد، انتظاراتی است که یک فرد از دیگر افرادی که می توانند خاص و شناخته شده باشند دارد. ب) اعتماد سیستمی: اعتماد در این سطح به عملکرد نظام ها یا سیستم های اجتماعی انجام می پذیرد و عملکرد آن ها را مورد ارزیابی و پیش بینی قرار می دهد. ج) اعتماد عمومی: این نوع اعتماد هم انتظاری است که افراد از دیگران (به طور عام) دارند و در آن فرد یا گروه یا نسبت خاصی در نظر نمی باشد.
تحقیقات نشان می دهد که سازمان هایی با سطوح اعتماد بالاتر نسبت به سازمان هایی با سطوح اطمینان پایین تر از نوآوری بیشتری برخور دارند، بهتر خود را وفق می دهند و موفق تر هستند. با توجه به تعریف اعتماد یعنی انتظارات یا باورهایی که افراد دوست دارند، به دیگران به طریقی قابل پیش بینی ولی در راستای منفعت شخصی خودشان نشان دهند، یکی از مشکلات سازمان های امروزی کمبود اعتماد بین مدیران و کارکنان است. پایین بودن اعتماد درون سازمان نوعی افزایش تعارض، بی ثباتی سازمانی، ترک سازمانی، ترک خدمت، کاهش انگیزه، شایعات و اعتصابات لاینحل و مانع تراشی بر سر تحقق اهداف سازمان را درپی خواهد داشت.
ایجاد اعتماد در سازمان ها، به یک استراتژی برای افزایش سطوح اعتماد در میان تمام کارکنان و مدیران نیازمند است. محققان برای تعیین مبانی اعتماد در سازمان ها تلاش زیادی کرده اند. نتایج نشادن داده متغیرهای مربوط به شغل مانند مشارکت در تصمیم گیری، استقلا ل، بازخورد، رفتار حمایتی سرپرست و ارتباطات، به طور قابل توجهی می توانند به تشریح اعتماد به مدیریت بپردازند. همچنین نتایج نشان داد عوامل مؤثر بر ایجاد اعتماد سازمانی را می توان به عوامل سازمانی شامل ارزیابی موفقیت کارکنان با استفاده از روش های مدرن؛ دارا بودن سیستم های پاداشدهی منصفانه؛ دادن بازخورهای منظم و به موقع به کارکنان و... همچنین عوامل فردی شامل تمایل به اتکا کردن، ارزش ها، عادات و رفتارها و... تقسیم بندی کرد.
به قلم ملیکا ملک آرا
مولف و مشاور سازمانی
