بزرگنمایی:
به نقل از صبح ملت: کتاب مدیریت نرم، ریاست آسان نوشته علیرضا رشنو کتابی است مختص مدیران پایه در ادارات ایران. این کتابِ تالیفی، نتیجه 12 سال ریاست نویسنده در یکی از ادارات کشور می باشد، کتاب مذکور در پنج فصل شکل گیری شخصیت رئیس اداره و بهترین نکات برای ریاست درست و آسان در یک اداره را در قالب عناوین عینی و ذکر داستان واقعی و نتیجه گیری بیان می کند. آنچه در ادامه آورده می شود یکی از عناوین این کتاب است:
کم سخن گفتن
بسیار شنیدهایم که میگویند: تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد. حقیقت این است که هر چه انسان کمتر سخن بگوید، کمتر بهانهای برای اعتراض به دست دیگران میدهد. رئیس اداره اطلاعات بسیاری در خصوص کارهای انجامنشده، مشکلات پروژههای نیمه کار رهاشده، برنامههایی که بیدلیل ادامه نیافته و از این قبیل موارد دارد. بنا به هر دلیل در هر مجلس یا کنفرانس که عده ی زیادی از کارمندان حضور دارند، اگر رئیس اداره از این موارد سخنی به میان بیاورد، مجلس تهییج شده و اجتماع کارمندان موقعیتی را برای اعتراض عمومی ایجاد خواهد کرد؛ بخصوص وقتی مواردی وجود دارد که کارمندان در آن زی نفع بوده و به نتیجه نرسیده است. رئیس اداره باید یاد بگیرد هرگاه سؤالی از او پرسیده میشود، با کوتاهترین جمله به آن پاسخ بگوید و زیاد حاشیه نرود چراکه هر حاشیه، سؤالات جدیدی را پیش میآورد و موقعیتی جدید که گاه به نفع رئیس اداره نیست. رئیس اداره نیاز ندارد چیزی را توجیه کند. نیاز ندارد برای هر کارمند دلیل جداگانه بیاورد. نیاز ندارد برای یک سؤال یکخطی، یک صفحه توضیح بدهد. رئیس اداره در موضع قدرت قرار دارد. هرچند اجازه اشتباه ندارد و نباید به هر دلیل هزینه و اموال دولتی را به خطر بیندازد، اما دلایل اداری بسیاری وجود دارد که تلاش رئیس اداره در خصوص به ثمر رسیدن بعضی طرحها به نتیجه نمیرسد و هرچند رئیس اداره تمایل ندارد اما ضررهایی متوجه بعضی کارهای انجامشده یا در حال انجام اداره میگردد. گاهی رئیس اداره در امری ضعیف عمل میکند. گاهی رئیس عملکردی قابلقبول دارد اما دارای بیانی ضعیف است، گاهی ادبیات رئیس قدیمیتر از پستی است که در آن قرار دارد. همه ی این موارد ازجمله موقعیتهایی است که اگر رئیس کمتر سخن بگوید، حاشیه ی امنیت پست او بیشتر حفظ خواهد شد.
داستان:
دوستم میگفت: رئیس اداره بودم، اداره ما جایگاه بسیار ویژهای در میان ادارههای دولتی داشت. کارهای بزرگ اداره ما با کارکنان محدودی صورت میگرفت و برخلاف تصور امکانات ما نیز محدود بود؛ درواقع همین منابع برای انجام امور کفایت میکرد. او میگفت: معمولاً در جلسات و نشستهای اداری بیشتر حاضرین نسبت به ادارهی من کنجکاوی میکردند وقتی من صحبت را آغاز میکردم و از نوع کار و حساسیت موجود در اداره سخن میگفتم همه شگفتزده میشدند، من وقتی استقبال روسای ادارهها را میدیدم صحبتم را طولانیتر میکردم، همیشه پرگویی باعث میشد آنها از من سؤالات متفاوتی بپرسند وقتی حرف به امکانات و تعداد کارمندان میرسید حالت بیشتر روسای ادارهها تغییر میکرد و من اینگونه متوجه میشدم که حرفهایم تأثیر خود را از دست میدهد یعنی هرچه بیشتر از امکانات و تعداد نیروهای شاغل صحبت به میان میآمد شگفتی روسای ادارهها کاهش مییافت.
نتیجه:
صحبت کردن رئیس اداره در خصوص تخصص خود باعث شگفتی روسای ادارههای دیگر شده است اما هر چه او بیشتر صحبت میکند و گفتگو حالت دوستانهی بیشتری به خود میگیرد، ارزش گفتگو پایین آمده و شگفتی روسای ادارهها فروکش میکند، بهترین کار برای رئیس اداره این است که صحبت خود را در اوج قطع کند تا تأثیر آن باقی بماند. کمتر سخن بگوید و بگذارد شگفتی روسای ادارهها همچنان باقی بماند.