باشگاه استقلال این روزها در سطح کلان، یکی از آرامترین و باثباتترین دورانهای خود را با حمایت هلدینگ خلیج فارس و مدیریت دکتر شریعتمداری و دکتر تاجرنیا سپری میکند. نتایج تیم بزرگسالان، وضعیت مالی و حتی آرامش نسبی فضای رسانهای، همگی نشانههایی از این ثبات است. اما در دل این آرامش، نقطهای تاریک و نگرانکننده شکل گرفته که آینده باشگاه را تهدید میکند؛ آکادمی استقلال در دوران مدیریت علیرضا اسدی
از ناکامیهای فنی تا بیاخلاقیهای بیسابقه
سقوط آکادمی استقلال از جایی آغاز شد که نتایج ضعیف ردههای پایه به اخراج زودهنگام سرمربی نوجوانان منجر شد. انتخابهای فنی اسدی، از همان ابتدا مورد اعتراض پیشکسوتان و کارشناسان قرار گرفت. اما ماجرا به همینجا ختم نشد.
پس از دیدار نونهالان استقلال با سرمربیگری رامین محرمنژاد، حوادثی رخ داد که حتی در تاریخچه باشگاه نیز بیسابقه بود. اعتراض به داوری در حدی بالا گرفت که حمید صفری، فردی که خود را مدیر اجرایی آکادمی معرفی میکند، با نیروهای انتظامی حاضر در ورزشگاه درگیر شد و کار به ضربوشتم و بیاحترامی کشید.
کمیته انضباطی هیأت فوتبال تهران پس از بررسی ماجرا، محرومیتهای سنگینی برای اعضای آکادمی صادر کرد. در متن حکم، اتهاماتی نظیر رفتار ضداخلاقی با داوران، تهدید و ضرب و جرح افسر امنیتی، حمله به اتاق داوران و ورود غیرمجاز به زمین بازی ذکر شده است. چنین اتفاقی نهتنها اعتبار استقلال را خدشهدار کرد، بلکه نشان داد آکادمی، به جای پرورش اخلاق و استعداد، به کانون بیانضباطی و خشونت بدل شده است.
واکنشهایی که قانعکننده نیست
در واکنش به این بحران، مسعود اقبالی، مدیرفنی آکادمی، به ایسنا گفت که شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور، بیتجربگی داوران و ناظران و تعصبات کور در شکلگیری این حوادث نقش داشتهاند. او تاکید کرد که اصلاح این وضعیت نیازمند برنامهریزی طولانیمدت است.
این توضیحات هرچند در ظاهر تلاش برای تبیین ماجراست، اما عملاً نوعی شانه خالی کردن از مسؤولیت به شمار میرود. وقتی در یک باشگاه حرفهای، کادر فنی و اجرایی به جای مدیریت بحران، خود بخشی از بحران باشند، نمیتوان انتظار اصلاح از درون داشت.
وویس جنجالی و نگاه خطرناک اسدی
ماجرای سقوط آکادمی فقط به این درگیریها محدود نمیشود. وویسی منتسب به علیرضا اسدی منتشر شده که در آن از طرحی عجیب برای آینده استقلال سخن میگوید: تیمسازی با ۴۰ میلیارد و حذف تمام ستارهها. او حتی مدعی است که ستارههای فعلی استقلال «عددی نیستند» و تیم بدون آنها هم میتواند ادامه دهد.
این اظهارات نه تنها با واقعیتهای فوتبال ایران همخوانی ندارد، بلکه به شکلی آشکار، جایگاه و اعتبار بازیکنان و مربیان باشگاه را زیر سوال میبرد. چنین دیدگاهی میتواند روابط درونی تیم را مسموم کند، به جایگاه مجتبی جباری به عنوان سرمربی لطمه بزند و فضای کاری او را تحت فشار قرار دهد. از سوی دیگر، تناقضهای درونی هیأتمدیره استقلال را تشدید میکند؛ تناقضی که آینده تصمیمگیری در باشگاه را مبهم کرده است.
انتصابهای مشکوک و پرسشهای بیپاسخ
کنار این حواشی، انتصابهای پرابهام در رده امید، دوشغله بودن اسدی و حضور افرادی با سوابق مشکوک در اطراف او، به دغدغههای جدی هواداران و کارشناسان دامن زده است. پرسشهای مهمی وجود دارد:
چرا انتخاب مربیان آکادمی بدون شفافیت و پشتوانه کارشناسی انجام میشود؟
نقش افراد پشت پرده در تحمیل اسدی به آکادمی چه بوده است؟
چرا هزینههای سنگینی که امسال در باشگاه انجام شده، در ردههای پایه بازدهی نداشته است؟
لزوم ورود نهادهای نظارتی و قانونی
با توجه به ابعاد این بحران، نمیتوان صرفاً به توضیحات داخلی اکتفا کرد. این ماجرا فراتر از یک تخلف ورزشی است و ابعاد امنیتی، اخلاقی و اجتماعی نیز پیدا کرده است. بنابراین انتظار میرود:
کمیته انضباطی و کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال با جدیت ورود کرده و برخوردی شفاف داشته باشند.
هیأت فوتبال تهران و شخص ماجدی، رئیس آن، نسبت به فجایع اخیر پاسخگو باشند.
مدیریت ارشد هولدینگ خلیج فارس، به بحث دوشغله بودن و ناکارآمدی اسدی ورود کند.
نیروی انتظامی و شخص سردار رادان نسبت به درگیری با مأموران خود واکنش رسمی و قاطع نشان دهند.
آینده استقلال در گرو اصلاح یا تغییر
اتفاقات اخیر آکادمی استقلال فقط یک بحران مقطعی نیست؛ بلکه آینهای از بیتدبیری و ضعف مدیریتی در ساختاری است که باید محل پرورش آیندهسازان باشگاه باشد. استقلالی که میلیونها هوادار دارد، نباید اسیر تصمیمات سلیقهای، نگاههای افراطی و بیاخلاقیهای آشکار شود.اگر اصلاح فوری و عمیق در مدیریت آکادمی رخ ندهد، بهترین راهحل، تغییر مدیریتی است که هر روز استقلال را بیشتر به حاشیه میبرد. تاریخ فوتبال نشان داده که تصمیمات بدون تفکر، هزینههای سنگینی به باشگاهها تحمیل میکند. امروز هواداران استقلال یک مطالبه جدی دارند: پایان دادن به دوران مدیریت پرحاشیه و ناکارآمد علیرضا اسدی در آکادمی.