یادداشت اختصاصی از صبح ملت نیوز به قلم پیمان چینی ساز؛
در فوتبال ایران، برخی مدیران آمدهاند نه برای فوتبال، بلکه برای مدیریت. آنها نه با سکوها خاطره دارند، نه با رختکنها، نه حتی با زمین تمرین. فوتبال برایشان نه یک عشق است، نه یک دغدغه اجتماعی یا حتی اقتصادی؛ فقط یک جایگاه است، یک پست اداری، و گاهی یک نردبان برای اهداف دیگر.
طبیعی است که وقتی چنین نگاهی حاکم میشود، تصمیمهایی گرفته میشود که با منطق فوتبال همراستا نیست.
مربیای که ناگهان برکنار میشود بدون آنکه فرصت یا ابزار کافی داشته باشد.
بازیکنی که جذب میشود، چون توصیه شده یا سهمیهای بوده، نه بهخاطر نیاز فنی.
باشگاهی که از رسانه و هوادار فاصله میگیرد، چون هیچکدام برای مدیر «ضرورتی» ندارند، فقط «حاشیه»اند.
در این فضای مدیریتی، شور و شوقی که باید از رأس باشگاه به پیکره تیم تزریق شود، جای خود را به سکوت، سردرگمی و روزمرگی میدهد.
دیگر کسی برای ساختن آینده فکر نمیکند؛ نه آکادمی دیده میشود، نه قراردادهای زیرساختی، نه برنامهریزی بلندمدت.
تنها چیزی که وجود دارد، «حضور» است—حضور مدیری که قرار نیست کاری بکند، فقط کافیست بماند.
در چنین شرایطی، هوادار قربانی اول است.
کسی که با جان و دل تیم را همراهی میکند، دیگر نه شور در زمین میبیند، نه شعور در مدیریت. او فقط میبیند که تصمیمات کلان باشگاه، از دل فوتبال نمیآید؛ از جایی بیرون از مستطیل سبز، از جلساتی بیخبر از حال زمین، و از آدمهایی که فوتبال را فقط از روی گزارش میشناسند.
این نقد، یک درخواست هم هست:
ما نیاز به مدیرانی داریم که اگر هم فوتبالی نبودهاند، لااقل فوتبال را دوست داشته باشند.
که تصمیمشان برآمده از تجربه، مشورت و علاقه باشد؛ نه فقط از ابلاغیه، توصیه و دغدغه حفظ جایگاه.
فوتبال را نمیشود فقط با دستور اداره کرد؛ فوتبال را باید درک کرد، زندگی کرد، و برایش دغدغه داشت.
وگرنه همه چیز میماند روی کاغذ: برنامههای بیثمر، قولهای بیسرانجام، و تیمهایی که سال به سال دورتر میشوند از آن چیزی که باید باشند—از آرزوی قهرمانی، از افتخار، و از شادی مردمی که فوتبال را با جانشان زندگی میکنند.
یادداشتی از پیمان چینیساز