یادداشت اختصاصی پیمان چینیساز سردبیر ورزشی صبح ملت نیوز؛ کادمی استقلال، بودجه ۴۰ میلیاردی، نتایج فاجعهبار، و مدیری که کارنامهاش همیشه با بحران گره خورده
در حالی که استقلال یکی از پرهزینهترین آکادمیهای تاریخ خود را تجربه میکند، نتایج تیمهای پایه به پایینترین سطح چند سال اخیر رسیده است: سه شکست دربی، سقوط رتبهها، و حتی خطر سقوط تیم نوجوانان. در رأس این ساختار، علیرضا اسدی قرار دارد؛ مدیری که کارنامهاش در فدراسیون فوتبال، باشگاههای لیگ برتری و حتی دورهی کوتاهش در استقلال، همواره با حاشیه، اختلاف، و ناکارآمدی گره خورده است. پرسش جدی اینجاست: چطور مدیری با این حجم از بحران، بدون سابقه مربیگری پایه، با چهار مسئولیت همزمان، بر بزرگترین سرمایه باشگاه استقلال حکم میراند؟
از دبیرکلی جنجالی تا آغاز سقوط اعتماد عمومی
علیرضا اسدی در سال ۱۳۹۳ با حمایت وزیر وقت ورزش به عنوان «دبیرکل فدراسیون فوتبال» منصوب شد؛ سمتی که در ایران همواره نیازمند تجربه، شناخت ساختارهای پایه، روابط بینالملل و مدیریت بحران است. اما دوره اسدی نهتنها هیچیک از اینها را تقویت نکرد، بلکه به یکی از تنشزاترین دورههای تاریخ فدراسیون فوتبال تبدیل شد.
برخی حاشیههای دوره دبیرکلی او که در رسانهها ثبت شده است:
اختلاف شدید و علنی با کارلوس کیروش
انتشار نامههای محرمانه در رسانهها
دعواهای پیدرپی با کمیته داوران، کمیته انضباطی و بخشهای مختلف
ورود به مسائل تیم ملی به شکلی که بازیکنان را معترض کرد
ماجراهای عجیب مدیریتی درباره اردوها و اجرا نشدن دستورها
در نهایت، مهدی تاج او را برکنار کرد؛ البته نه quietly، بلکه با متنی تند که تأیید میکرد دوره اسدی برای فدراسیون «زیانبار» بوده است.
حضورهای کوتاهمدت و بحرانزا در تراکتور، نساجی و هوادار
پس از فدراسیون، اسدی به چند باشگاه لیگ برتری رفت اما تقریباً همه آنها با یک نقطه مشترک همراه بود: حضور کوتاه و پایان پرحاشیه.
تراکتور
اسدی در تراکتور بهعنوان مدیر یا سرپرست معرفی شد اما حضورش از چند ماه فراتر نرفت؛ گزارش رسانههای تبریز نشان میداد اختلافات داخلی، بینظمی و شکایتهای مدیریتی از دلایل کنار رفتنش بوده است.
نساجی
در نساجی نیز حضور او تنها چند ماه طول کشید؛ مدیران وقت از «بیبرنامگی» و «عدم شناخت فضای باشگاه» بهعنوان علت خداحافظیاش یاد کردند.
هوادار
دوره او در باشگاه هوادار آنقدر کوتاه بود که بسیاری حتی از حضورش در این تیم بیخبر ماندند؛ کمتر از سه ماه.
حاصل؟ دوباره اختلافات داخلی، دوباره حاشیه، دوباره خروج.
برای مدیری که مدعی «تجربه» و «ساختار» است، جمع این سوابق فقط یک معنا دارد: عدم ثبات مدیریتی و ناتوانی در ایجاد سازوکار پایدار.
ورود بحثبرانگیز به استقلال؛ چهار مسئولیت همزمان و یک سؤال بزرگ
با تغییر دولت، اسدی بدون سابقه پایه و بدون رزومه فوتبال پایه، ناگهان به هیأتمدیره استقلال و مدیریت آکادمی رسید.
اما نکته عجیبتر:
او همزمان چهار مسئولیت داشت:
کارمند رسمی دانشگاه علوم پزشکی (سمت دولتی)
مدیر ورزش و سلامت ایرانمال
عضو هیأتمدیره استقلال
مدیر آکادمی استقلال
این در حالی است که طبق قانون
کارمند دولت نمیتواند سمت اجرایی در باشگاه داشته باشد.
حضورش در دو مجموعه خصوصی و یک باشگاه دولتی تعارض منافع آشکار است.
گزارشهای رسانهای نشان میدهد نهادهای نظارتی وارد شدند و فشار آوردند؛
نتیجه؟
اسدی از ایرانمال و هیأتمدیره کنار گذاشته شد.
اما مدیریت آکادمی را نگه داشت؛ سمتی که ماهانه حدود ۱۰۰ میلیون تومان برایش درآمد دارد.
بودجه ۴۰ میلیاردی و نتایج فاجعهبار؛ آکادمی در سراشیبی
آکادمی استقلال امسال بیش از ۴۰ میلیارد تومان هزینه داشته است؛
برای مقایسه:
برخی باشگاههای لیگ برتری بودجهشان از این کمتر است.
اما خروجی؟
نتایجی که هواداران را شوکه کرد:
باخت در سه دربی بین تیمهای پایه
سقوط رتبههای امید، جوانان و نوجوانان
نزدیک شدن نوجوانان به سقوط
عدم معرفی حتی یک بازیکن شاخص برای تیم بزرگسالان
این یعنی: هزینه زیاد، بازده صفر.
جالب اینکه اسدی هیچ مدرک مربیگری، شناخت تخصصی پایه یا سابقه حضور در ساختارهای آکادمیک فوتبال ندارد.
برای نخستین بار، مدیریت آکادمی استقلال به فردی سپرده شده که نه مربی بوده، نه مدیرپایه، نه متخصص استعدادیابی.
انتصابات جنجالی؛ افرادی با سابقه درگیری، شکایت و حاشیه
یکی از جدیترین انتقادها به اسدی، انتخاب افرادی است که حضورشان در استقلال بارها ایجاد مشکل کرده است.
چند مورد از گزارششدهترین حواشی:
انتصاب برخی نیروها که در گذشته علیه باشگاه شکایت کرده بودند
حضور افرادی که چند بار با داوران درگیر شدهاند
استفاده از افرادی که با نیروهای انتظامی در مسابقات پایه چالش داشتهاند
مجموعهای از چهرههای بیسابقه در استعدادیابی که خروجیشان در زمین «صفر» بوده است
این یعنی مدیریت آکادمی بر اساس تخصص نیست؛ بر اساس روابط و محافل است.
گفتوگوهای جنجالی و لحن غیرقابل قبول یک مدیر پایه
انتشار فایل صوتی و متن گفتوگوهای اسدی با هواداران باعث شوک شده است؛
او درباره مدیران، پیشکسوتان، مربیان و حتی برخی افراد نامدار فوتبال جملاتی به کار میبرد که نهتنها مدیریت حرفهای، بلکه حتی حداقل شأن اداری را هم ندارد.
وقتی مدیر آکادمی استقلال اینگونه حرف میزند، چطور میتوان انتظار داشت ساختار پایه باشگاه سالم، آرام و حرفهای باشد؟
استقلال، باشگاه آزمون و خطا نیست
استقلال برند ملی است.
آکادمی استقلال، کارخانه بازیکنسازی فوتبال ایران است.
مدیریت این بخش باید به کسی سپرده شود که:
شناخت فنی و تجربه پایه داشته باشد
سابقه درخشان و بدون حاشیه ارائه کند
تیمسازی بلد باشد
توانایی ایجاد آرامش و ساختار داشته باشد
پاسخگو و شفاف باشد
اما امروز هیچکدام از این ویژگیها در مدیریت فعلی دیده نمیشود.
پایان یک دوره پرهزینه؛ وقت شفافسازی و تصمیم سخت رسیده است
با پایان قرارداد علیرضا اسدی، یک سؤال بزرگ پیش روی استقلال، هواداران و مدیران جدید است:
آیا ادامه این مدیریت به ضرر آینده استقلال نیست؟
وقتی: بودجه ۴۰ میلیاردی بینتیجه بوده
نتایج پایه سقوط کرده
ساختار آکادمی بیهویت شده
انتصابات پرحاشیهاند
لحن و رفتار مدیر جنجالآفرین است
و سوابق مدیریتی او در هر باشگاهی با بحران پایان یافته…
دیگر ادامه این مسیر فقط یک خطر دارد: سوختن یک نسل از بازیکنان استقلال.
آکادمی استقلال به بازسازی فوری، مدیر متخصص و شفافیت کامل نیاز دارد.
و این تصمیم باید همین حالا گرفته شود؛ نه فردا، نه فصل بعد.
پیمان چینیساز



