• صفحه اصلی
  • سیاسی
  • فرهنگی
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • ورزشی
  • فیلم سینما
  • تئاترو نمایش
  • جهان
Menu
  • صفحه اصلی
  • سیاسی
  • فرهنگی
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • ورزشی
  • فیلم سینما
  • تئاترو نمایش
  • جهان
صفحه اصلی اجتماعی

نقدی بر پسرحلوا فروش مولانا در مثنوی ✍️ مهری کیانوش راد

داستان پسرحلوا فروش، داستانی شگرف  در دفتر دوم مثنوی است ، که بر خلاف آموزه های مولانا خلاف اصول انسانیت است . عارفی برای دادن وام  به قرض داران خود  ، پسرک بیچاره ای را به سخره می گیرد ، ساعت ها او را به گریستن وامی دارد ، پسرک نزدیک است  از ترس استادش  ، مرگ را تجربه کند.

rashidpoor206 توسط rashidpoor206
اردیبهشت ۳۱, ۱۴۰۴
در اجتماعی, نقد و بررسی
مدت زمان مطالعه: 1 دقیقه
0
نقدی بر پسرحلوا فروش مولانا در مثنوی ✍️ مهری کیانوش راد
0
اشتراک گذاری ها
8
بازدیدها
اشتراک گذاری درواتس آپاشتراک گذاری در تلگراماشتراک گذاری در توییتر

نقدی بر پسرحلوا فروش مولانا در مثنوی
✍️ مهری کیانوش راد
داستان پسرحلوا فروش، داستانی شگرف  در دفتر دوم مثنوی است ، که بر خلاف آموزه های مولانا خلاف اصول انسانیت است .
عارفی برای دادن وام  به قرض داران خود  ، پسرک بیچاره ای را به سخره می گیرد ، ساعت ها او را به گریستن وامی دارد ، پسرک نزدیک است  از ترس استادش  ، مرگ را تجربه کند.
چون طبق خالی شد ، آن کودک ستد /
گفت دینارم   بده ، ای با خرد .
شیخ گفتا : از کجا آرم دِرَم؟
وامدارم ، می روم سوی عدم.
کودک از غم زد طبق را بر زمین /
ناله و گریه برآورد  و حَنین .
پیش شیخ آمد  که : ای شیخ درشت /
تو یقین دان که مرا اُستاد کشت .
اما عارف بیخیال در بستر خود آرمیده و منتظر است اشک های پسرک بینوا دریای رحمت الهی را به جوش آورد، تا بتواند وام خود را ادا کند.
شیخ فارغ از جفا و از خلاف /
در کشیده روی چون مه در لحاف .

شیخ احمد خضِرویه  که سال ها  با قرض گرفتن  از مالداران  به یاری فقرا می شتابد، چون مرگش نزدیک
می شود ، قرض داران دورش حلقه زده و خواستار پرداخت قروض خود هستند و شیخ آرام منتظر لطف الهی است ، که :
ناگهان صدای پسرک حلوا فروشی به گوش می رسد،  خادم عارف به دستور شیخ  ، طبق حلوا را خریده و به قرض داران می دهد تا اندکی کامشان شیرین شود.
حلوا خورده و پسرک حلوا فروش منتظر پول حلوای خود است، که شیخ او را ناامید می کند .
پسرک گریه را بلند می کند  و با التماس از شیخ می خواهد که راضی  به مرگش به دست صاحب کارش نشود. صدای شماتت قرض داران با گریه ی پسر  به آسمان رسیده و شیخ  به آرامی به آنان نگاه می کند ، ناگاه خادمی با طبقی  که در آن ۴۰۰ دینار  معادل  قرضِ قرض داران و نیم دینارِ پسرک حلوا فروش است ، از راه می رسد .
طلب کاران مبهوت کرامت شیخ ،  خود را شماتت می کنند ، که چرا به شیخ گمان بد برده و  به یاد داستان خضر و موسی می افتند. شرمنده به یکدیگر نگاه می کنند، که از داستان خضر و موسی پند نگرفته اند.

این داستان مانند دیگر داستان های مثنوی ، برداشت و تلفیقی از دو واقعه یکی منسوب به احمد خِضرویه در رساله ی قشیریه و دیگری واقعه ای ، که  در اسرارالتوحید به ابوسعید ابوالخیر نسبت داده شده است.
مولانا با استفاده از این دو داستان ، داستان سومی  در مثنوی خلق می کند..
شکل روایی داستان الگو گرفتن از داستان خضر است. جمله پایانی شیخ در مثنوی نیز وام دار سخن خضر در قرآن است.

نکات رمزگشای این داستان :
احمد خضرویه شخصیتی حقیقی و تاریخی و بنا به نقلی داماد سلطان بلخ بوده است . نامش یادآور نام خضر و اهل فتوت است ، که نشان از جایگاه والایش در تصوف و عرفان دارد.
اهل فتوت به گونه ای شکل تغییر یافته ی  شیوه ی عیاران است.

# تفاوت ساختاری داستان پسر حلوا فروش  با داستان خضر :

الف : کارهای خضر ، جذب سود شخصی نیست ، بلکه به مصلحت دیگران انجام می گیرد.
۱- سوراخ کردن کشتی تا از دستبرد پادشاه ستمگر  برای صاحبان کشتی ، حفظ شود .
۲- کشتن کودکی که در بزرگی مرتکب گناه می شود و والدین مومنی دارد..
۳- ساختن دیواری که زیر آن گنج دو کودک یتیم پنهان است.
اما  کارهای خِضرویه به سود خود و برای  رهایی از وام داران است.
کودکی بیگناهی تا سرحد ترس از مرگ ، در فشار قرار می گیرد ، تا به مدتی طولانی گریه کند، تا گریه اش دریای رحمت الهی را به خروش آورده و شیخ  از شر  مقروضان رها و سبکبار به سوی مرگ بشتابد.
مقروضان حاضر می شوند ، نیم دینار کودک را بدهند ، تا گریه نکند ، اما باز شیخ به آزار خود ادامه و مانع می شود.
هم شدی توزیع  کودک دانگ چند /
همت شیخ ، آن سخا را کرد بند.
تا کسی نَدهد به کودک هیچ چیز /
قوت پیران از این بیش است ، بیش.
این همه کودک آزاری برای رسیدن شیخ به مقصود خود ، جای هزار پرسش دارد.
تا اینکه دل صاحب مال و حالی به رحم می آید و کودک از وحشت و گریستن رها می شود:
صاحب مالی و حالی پیش پیر /
هدیه بفرستید کز وی بد خبیر
شیخ به جای عذر و دلجویی و حلالیت طلبی از کودک گریان حلوا فروش ، رو به خلق کرده و خوش خوشانه عدم باور آنها را به وصول قرض خود، می بخشد و می گوید :
شیخ فرمود : آن همه گفتار و قال
من به حل کردم شما را ، آن حلال.

شیخ چه پاسخی برای کودک آزاری خود دارد؟
پاسخی نامعقول ،  می گوید :
گریاندن کودک به امر خدا بود است .
” سرِاین آن بود  کز حق خواستم /
لاجرم بنمود راه راستم .”
سخن شیخ الگو گرفته از  سخن خضر در قرآن  است.
” و ما فعلته من امری ” کهف ، آیه ۸۲
از جانب خود کاری انجام ندادم.
( آنچه انجام دادم به امر خدا بود)

ب : استفاده ی ابزاری از کودک :
با این که ۴۰۰ و نیم دینار با گریه ی کودک حلوا فروش حاصل می شود ، اما سهم اندک کودک ، خواننده را به سوال وامی دارد ، که چرا کودک بیچاره باید مورد سوءاستفاده  قرار گفته ، بهره ی شیخ ۴۰۰ دینار و بهره ی کودک نیم دینار باشد.
مولانا پاسخ می دهد :
“گفت این دینار اگرچه اندک است /
لیک موقوف غریو کودک است .”
عقل چنین سخنی را نمی پسندد.
کودک به وسیله شیخ گریانده شده است ، نه به میل  خودش .

ج : نگاهی به دیگر دستاوردهای این داستان :
۱- برتری انفاق کنندگان بر ممسکان  ..
برترین انفاق کننده ، کسی است که جان خود را در راه خدا انفاق کند و به نام شهید مزین شود.
خاصه آن منفق که جان انفاق کرد/
حلقِ خود قربانی خلاق کرد.
پس شهیدان زنده ، زین رویند خَوش /
تو بدان  قالب  بِمنگَر  گَبروَش .

۲-  : انسان کامل چون شناسای هدف  شد ، از سختی راه و مخالفان خود نمی ترسد .
” شیخ فارغ از جفا و از خلاف /
فارغ از تشنیع و گفت خاص و عام.
آن که  جان  بوسه دهد بر چشم او /
کی خورد غم از فلک و ز خشم او .
انسان های کامل مانند دیگر پدیده های هستی ، چون راه و مقصد را شناختند ، از سرزنش دیگران ابایی ندارند و به وظیفه ی خود عمل می کنند ، با این تفاوت که چون انسان عقل و اراده دارد ،  باید با  عقلش شناسای حقیقت راه و مقصد شده و با اراده ی خود مسیر درست را در پیش گیرد.
در شب مهتاب  مه را بر سماک /
از سگان و عوعوی  ایشان چه باک .
سگ وظیفه ی خود به جا می آورد /
از سگان و عوعوی ایشان چه باک.
کارک خود می گذارد هر کسی /
آب نگذارد صفا بهر خسی .

د : آیا شادکامان به مقصد نمی رسند؟
مولانا در این داستان نقش تضرع را  در رسیدن به خواسته های خود اساسی می داند و می گوید:
” کام تو موقوف زاری دلست/
بی تضرع کامیابی مشکل است.
گر همی خواهی که مشکل حل شود/
خار محرومی به گل مبدل شود
گر همی خواهی که آن خلعت رسد /
پس بگریان  طفل دیده بر جسد.”

برچسب ها: ادبیاتمهری کیانوش رادمولانا ، مثنوی
پست قبلی

رهبر انقلاب در دیدار خانواده‌های شهید رئیسی و دیگر شهیدان خدمت: شهید رئیسی اجازه نمی‌داد دشمن با تهدید و تطمیع ایران را پای میز مذاکره بیاورد/حرف آمریکایی‌ها درباره اجازه غنی‌سازی ندادن غلط زیادی است

پست‌ بعدی

صالحی‌امیری خبر داد واردات ۲۰۰ قلم کالای تخصصی گردشگری به کشور

rashidpoor206

rashidpoor206

محمد رشیدپور متولد آبان 1361 دارای مدرک کارشناسی ارشد حسابداری. دارای مدرک مدیر فنی بند (ب) گردشگری ، دارای مدرک روزنامه نگاری صلح از موسسه مطالعات جهان و سازمان ملل متحد . فعال در حوزه ادبیات و فرهنگ. دارای تالیفاتی در حوزه مالی (فارکس) و بیش از 180 نوشته و دلنوشته سیاسی-اجتماعی. علاقمند به حوزه خرده فرهنگ ها. مدرس دورس اولیه خبرنویسی و خبرنگاری. عاشق طبیعت و معماری سنتی ایران عکاس آماتور و علاقمند‌ به عکاسی از بنا ء تاریخی و طبیعت. علاقه مند به حوزه اجتماعی و فرهنگی و‌ اعتقاد به برخورداری مردم از اطلاع رسانی صحیح و به موقع.

RelatedPosts

معرفی نامزدهای نهایی نخستین جشنواره کتاب کودک و نوجوان
فرهنگی

معرفی نامزدهای نهایی نخستین جشنواره کتاب کودک و نوجوان

توسط سمیه مقدمی نیا
مرداد ۱۴, ۱۴۰۳
0
15

معرفی نامزدهای نهایی نخستین جشنواره کتاب کودک و نوجوان نامزدهای نهایی بخش‌های مختلف نخستین جشنواره ملی و بین‌المللی کتاب کودک...

ادامه مطلب
فراخوان سیزدهمین سوگواره ملی دلنوشته‌های عاشورا منتشر شد

فراخوان سیزدهمین سوگواره ملی دلنوشته‌های عاشورا منتشر شد

مرداد ۱۱, ۱۴۰۳
31
گزاف و واقعیت یا واقعیتِ گزاف

گزاف و واقعیت یا واقعیتِ گزاف

مرداد ۱۰, ۱۴۰۳
36

نوشتن با طعم تابستان به مناسبت ۱۴ تیر ماه ۱۴۰۳ روز قلم در دزفول برگزار خواهد شد .

تیر ۱۴, ۱۴۰۳
50

کتاب “سه‌شنبه‌های بی‌قراری” با حضور مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان رونمایی شد.

خرداد ۲۱, ۱۴۰۳
27
پست‌ بعدی
صالحی‌امیری خبر داد واردات ۲۰۰ قلم کالای تخصصی گردشگری به کشور

صالحی‌امیری خبر داد واردات ۲۰۰ قلم کالای تخصصی گردشگری به کشور

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


پایگاه خبری صبح ملت نیوز یک رسانه مردم محور است که با تلاش جمعی از نویسندگان مستقل با گرایش های مختلف سیاسی و اجتماعی، فرهنگی برای ایجاد پایگاه خردورزی تلاش می کند. 

افزودن لیست پخش جدید