مروری بر فصل عجیب استقلال تهران به قلم پیمان چینی ساز؛ فصل ۱۴۰۳–۴ برای استقلال تهران بیش از آنکه یادآور روزهای پرافتخار باشد، فصلی پر از فراز و نشیب بود. تیمی که با جواد نکونام و وعدههای قهرمانی آغاز کرد، در نهایت با جام حذفی در دستان مجتبی جباری به کار خود پایان داد؛ فصلی که در لیگ با رتبهای دور از انتظار به پایان رسید، اما با فتح جام حذفی، چهرهای تازه به خود گرفت.
استقلال در فصل ۱۴۰۳–۱۴۰۴ با امید و هیجان آغاز کرد اما با حاشیه و آشفتگی به پایان رسید. تیمی که میتوانست مدعی اصلی قهرمانی در لیگ برتر باشد، درگیر تغییرات مکرر کادرفنی، مصدومیتهای کلیدی، ناتوانی در خلق موقعیت و ناهماهنگی در ساختار مدیریتی شد. با این حال، قهرمانی در جام حذفی همچون مسکّنی موقتی، تا حدودی ناکامیها را به فراموشی سپرد و فرصت تازهای برای بازسازی تیم در فصل آینده فراهم کرد.
نیمکت لرزان؛ نشانهی مدیریت واکنشی
استقلال فصل را با جواد نکونام آغاز کرد؛ مربیای که با ذهنیتی منضبط و انگیزهای فراوان، نکونام قصد داشت استقلال را از نظر تاکتیکی به تیمی مدرنتر و کنترلگراتر بدل کند. اما اختلافات ساختاری با مدیریت، ناهماهنگی در جذب بازیکنان و نبود پشتوانه در کادر فنی موجب شد همکاری او کوتاهمدت و بیثمر باقی بماند.
پس از نکونام، استقلال وارد دوران بیثباتی شد؛ سهراب بختیاریزاده و محمد نوازی در مقاطع موقت روی نیمکت نشستند، اما هیچیک نتوانستند ساختار فنی مناسبی ایجاد کنند. در ادامه، باشگاه با استخدام پیتسو موسیمانه، یکی از شناختهشدهترین مربیان قاره آفریقا، بهدنبال ایجاد تحول بود، اما مشکلات سازگاری، زمان کم و عدم شناخت کافی از فوتبال ایران، پروژهی موسیمانه را نیمهتمام گذاشت.
با حضور کوتاهمدت میودراگ بوزوویچ نیز تغییری جدی حاصل نشد و نهایتاً مجتبی جباری در واپسین هفتهها سکان هدایت استقلال را در دست گرفت و توانست تیم را به قهرمانی جام حذفی برساند. اما این تنوع و تعدد در انتخاب مربیان، نشاندهندهی نوعی مدیریت واکنشی و کوتاهمدتنگر بود که به جای برنامهریزی بلندمدت، بهدنبال راهحلهای فوری و موقت بود.
دروازه مطمئن؛ تنها نقطهی اتکای قابل اتکا
در بین تمام آشفتگیها، استقلال در دروازه خود خیالش راحت بود. سیدحسین حسینی با تجربهی بالا و واکنشهای نجاتبخش، بارها تیم را از خطر گل خوردن نجات داد
جام حذفی؛ تنها دستاورد قابل اتکا
در حالی که استقلال در لیگ کاملاً از کورس قهرمانی خارج شده بود، جام حذفی به فرصتی طلایی برای ترمیم چهره تیم بدل شد. با شروع دور نیمهنهایی، آرامآرام تیم با هدایت جباری شکل بهتری گرفت و با بهرهگیری از ساختار دفاعی مستحکم، بازیهای سختی را پشت سر گذاشت.
در فینال، استقلال با اتکا به تجربه، نظم دفاعی و انگیزه بالای بازیکنان، موفق شد جام را بالای سر ببرد. این قهرمانی، هم تیم را از بحران روانی نجات داد و هم مسیر بازگشت به آسیا را هموار کرد.
درسهای فصل ۱۴۰۳–۴ برای مدیران استقلال
این فصل نشان داد که موفقیت پایدار تنها با ثبات فنی، برنامهریزی استراتژیک و مدیریت حرفهای در جذب بازیکن و مربی بهدست میآید. استقلال با تعویضهای پیدرپی، نهتنها خود را از کورس خارج کرد، بلکه فرصت ساخت یک هویت فنی باثبات را نیز از دست داد.
اگر باشگاه قصد دارد در فصل آینده در قامت یک مدعی واقعی وارد لیگ برتر شود، باید ابتدا یک پروژه بلندمدت فنی را طراحی و اجرا کند؛ با انتخاب یک مربی مناسب، اعتماد کامل به کادر فنی و ایجاد هماهنگی در جذب بازیکنان با سبک بازی سرمربی.
قهرمانی در جام حذفی یک اتفاق خوب بود، اما بدون اصلاح ساختار، این موفقیتها تکرار نخواهند شد.