چادرملو بدون زمین خانگی، تختی تهران در نقش قربانی، و بازیکنان میلیاردی روی چمنهای نابودشده؛ لیگ بیستوپنجم خلیج فارس تصویری از بیسامانی و بیمسئولیتی در فوتبال ما ارائه میکند.
شش هفته از لیگ بیستوپنجم گذشته و فوتبال ایران هنوز دنبال زمین میگردد! تیمهایی مثل چادرملو مجبورند بازیهای خانگیشان را در ورزشگاه تختی تهران برگزار کنند، جایی که کیفیت چمن آن قابل مقایسه با استانداردهای بینالمللی نیست. در همین حال، بازیکنان میلیاردی و مدیران بیبرنامه ادامه مسیر لیگ را تحتتاثیر قرار دادهاند، و لیگ به جای رقابت، به مسابقهای از مساویها و بیکیفیتی بدل شده است.
شش هفته از لیگ بیستوپنجم خلیج فارس گذشته، اما فوتبال ایران هنوز دنبال زمین میگردد!
لیگی که قرار بود “حرفهای” باشد، حالا تبدیل شده به مجموعهای از زمینهای خراب، ورزشگاههای نیمهکاره، بازیکنان میلیاردی و گلهای ندیده.
چمنهایی که فوتبال را میبلعند
در اردکان، تیم چادرملو هنوز زمین خانگی ندارد و مجبور است بازیهایش را در ورزشگاه تختی تهران برگزار کند؛ زمینی که خودِ تهرانیها هم از دیدنش سر درد میگیرند! چمن تختی در حد لیگ دسته دو هم نیست — کچل، ناهموار و پوسیده. توپ روی آن نه میغلتد، بلکه میجهد!
این فقط داستان یک تیم نیست. در تمام کشور داستان همین است، زمینهایی داریم که هر لحظهاش خطر مصدومیت است.
فوتبال ایران در زمینی بازی میشود که خودش بزرگترین دشمن فوتبال است.
ورزشگاههایی که هیچوقت “آماده” نمیشوند
تقریباً در هر شهر لیگ برتری، یک پروژه نیمهتمام داریم به اسم “بازسازی استادیوم”. هر سال وعده افتتاح، هر فصل تعویق.
سیستم VAR هنوز بهصورت کامل نصب نشده، نور بعضی ورزشگاهها استاندارد نیست، سکوها فرسودهاند و بعضی تیمها هنوز در شهرهای دیگر “میزبان” هستند!
۲۵ سال از آغاز لیگ حرفهای گذشته، اما هنوز زیرساختها در سطح لیگ دسته دوم ترکیه هم نیست.
بازیکنان میلیاردی در زمینهای کارگری
در همین زمینهای داغون، بازیکنانی بازی میکنند که قراردادهای چندین میلیاردی بستهاند. بازیکنی که حتی سه بازی کامل نکرده، رقم قراردادش از بودجه عمرانی یک شهرستان بیشتر است!
در این فوتبال، پاداش عملکرد وجود ندارد. پول میگیرند، حتی اگر نیمفصل نیمکتنشین باشند.
هوادار هم دیگر شوقی ندارد برای تماشای لیگ مساویها — لیگی که از بس گل ندارد، آدم دلش برای شادی بعد گل تنگ میشود!
مربیان محتاط، مدیران بیبرنامه
وقتی زمین خراب است و بازیکن بیانگیزه، مربی هم به مساوی راضی است.
لیگی داریم که در ۶ هفته اول، صدرنشین فقط ۹ امتیاز دارد و فاصله تیم اول تا پانزدهم فقط ۴ امتیاز است!
این یعنی فوتبال ایران به جای رقابت، درجا میزند.
مدیران هم بهجای برنامهریزی بلندمدت، دنبال بستن قراردادهای رسانهای و حفظ صندلیاند. هر فصل وعده «تغییر» میدهند و هر فصل همان زمین خراب، همان فوتبال فرسوده.
فدراسیون؛ ناظرِ خاموش
وقتی تیمی زمین ندارد، چمنها بیکیفیتاند، ورزشگاهها ناقصاند و بازیکنان بیکیفیت میلیاردی قرارداد میبندند،
سؤال ساده است: نقش فدراسیون چیست؟ نظارت؟ کنترل؟ استانداردسازی؟ هیچکدام.
فدراسیون در بهترین حالت تماشاگر است و در بدترین حالت، شریک این بیسامانی.
فوتبال ایران؛ محصول سرمایهداری بیبرنامه
فوتبال ما حالا نماد مدیریت ایرانی شده؛ هزینههای سنگین، نتیجهی سبک.
در ظاهر لیگ داریم، در باطن نه زمین داریم، نه برنامه، نه آینده.
وقتی تیمی از استان یزد باید در تهران میزبانی کند، وقتی چمن تختی تهدید جان بازیکن است، و وقتی گل دیدن در لیگ برتر به رویا تبدیل میشود، باید پذیرفت که فوتبال ایران دیگر “زمینی” برای رشد ندارد.
فوتبال ما بیمار است، نه از کمبود استعداد، بلکه از وفور بیمسئولیتی.
بازیکنان پول میگیرند، مدیران شعار میدهند، فدراسیون گزارش میدهد — و زمین همچنان بیجان است.
تا وقتی چمن، زمین، و استاندارد مهمتر از قرارداد نباشد، لیگ برتر ما فقط اسمی بزرگ دارد و محتوایی خسته.
نویسنده: پیمان چینیساز